shaparak
تنهام گذاشت
چیست این عشق ؟ عین شین قاف ؟
سه حرف چسبیده به هم ولی جدا از هم
دو دل میتپد برای هم ولی جدا از هم هیچ نسبتی با عشق ندارم. عشق با من غریبه است. گاهی ظاهر حق به جانب میگیرد که با من فامیل شود اما... گاهی دلم میلرزد و پاهایم سست میشود و آن ظاهر ساده اش در چهار ستون بدنم تیر میکشد اما... محکم می ایستم و میگویم تو با من غریبه ای. عشق هرگز سوز و آه این مهمان ناخوانده را چشیده ام من و تو از هفت نسل با هم غریبه ایم تو را به اسمت قسم رهایم کن...
نظرات شما عزیزان: یک شنبه 1 / 10 / 1391برچسب:, :: 13:28 :: نويسنده : akram
آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
||
|