shaparak
تنهام گذاشت
یادته بهت می گفتم اگه تو بری می میرم چرا هستم؟ چرا موندم؟ چجوری طاقت می آرم؟ جای خالیت و چجوری میتونم بازم ببینم؟ وای چطوری دلم اومد جسم سردت و ببوسم؟ ذره ذره٬قطره قطره٬ میسوزم اما میمونم هنوزم باور ندارم که تو نیستی و من هستم کاشکی وقتی که میرفتی دستتو گرفته بودم نازنین وقتی که بودی شبا هم تو رو میدیدم تو که بی وفا نبودی٬لااقل بیا تو خوابم میدونم یه روز دوباره می تونم تو رو ببینم نظرات شما عزیزان: یک شنبه 3 / 8 / 1392برچسب:, :: 21:18 :: نويسنده : akram
آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
||
|