قدم قدم فاصلت رو ازم بگیر
اشاره کن فقط بهم بگو بمیر
اشاره کن به ثانیه به لحظه اومدنت
به عطرخوب بودنت،بوی تنت بوی تنت
من از تاریکی شب های فردا سوز می ترسم
از این تنهایی تکراریه هر روز می ترسم
من از شب سایه های پشت هر دیوار می ترسم
از این تخریب و فرسایش از این آوار می ترسم
بدون تو نمی میرم فقط با مرگ درگیرم
بدون مرهم دستات یه زخم کهنه و پیرم
نمی تونم،نمی میرم،فقط با مرگ درگیرم
نمی مونم،می دونم از این تکرار دلگیرم
بدون برق چشمات از شب و فانوس می ترسم
از اینکه کم بشی از خوابم از این کابوس می ترسم
نمی تونم،نمی میرم،فقط با مرگ درگیرم
نمی مونم، می دونم از این تکرار دلگیرم